زنی عبوس در کنج اتاق میبافد گیسوان کودک خیال را میشود غرق در خاطرات مبهم و دور آن روزهای پر از شور و سرور پر میشود از حسرت و آه از آنهمه خیال و رؤیای تباه میشود خیره به آن تصویر محال تصویر مردی از جنس کمال خنده میآید به آن لبهای سفید میشود دور از آن رنج شدید با صدایی کلفت و نگاهی بیفروغ بازمیگردد به آن دنیای دروغ یاد می آرد دوباره درد را آن سکوت را، آن مرگ را , ...ادامه مطلب